کد مطلب:315051 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:297

شهادت حضرت علی
امیرمؤمنان علی علیه السلام در ماه رمضان سال 43 هجری، در سن شصت و سه سالگی به شهادت رسید.

محدث عالی قدر شیخ كلینی رحمه الله در كتاب شریف «كافی» روایت می كند:



[ صفحه 32]



اسید بن صفوان، مصاحب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گوید:

روزی كه امیرمؤمنان علیه السلام به شهادت رسید، گریه شهر را به لرزه درآورد، و مردم مانند روز وفات پیامبر صلی الله علیه و آله دهشت زده شدند، مردی گویان و شتابان و «انا لله انا الیه راجعون» گویان پیدا شد و می گفت: امروز خلافت نبوت بریده گشت، تا به در خانه ای كه امیرمؤمنان علیه السلام در آن بود، ایستاد و گفت:

خدایت رحمت كند ای اباالحسن! تو در گرویدن به اسلام از همه مردم پیشتر، و در ایمان بااخلاص تر، و از نظر یقین محكم تر، و از خدا ترسان تر، و از همه ی مردم رنجكش تر، و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را حافظتر، و نسبت به اصحابش امین تر بودی.

مناقبت از همه برتر، و سوابقت از همه شریفتر، و از همه ی نزدش گرامی تر بودی. پس، خدا تو را از جانب اسلام، پیامبر و مسلمین پاداش خیر دهد.

توانا بودی هنگامی كه اصحاب پیامبر ناتوانی كردند، به میدان آمدی زمانی كه خواری و زبونی از خود نشان دادند، قیام كردی موقعی كه سستی ورزیدند، و به روش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چسبیدی، آنگاه كه اصحابش آهنگ انحراف كردند. خلیفه ی برحق او بودی بی چون و چرا، به نزاع برنخاستی و در برابر زبونی منافقان و خشم كافران و بد آمدن حسودان و خواری فاسقان، ناتوانی نشان ندادی.

زمانی كه همه سست شدند، تو به امر خلافت قیام كردی، و چون از سخن گفتن ناتوان شدند، سخن گفتی، و چون توقف كردند، در پرتو نور خدا، گام برداشتی، آنگاه از تو پیروی كردند و هدایت یافتند. تو از همه نرم گوتر، خدا را فرمانبردارتر،[عاقبت اندیش تر]كم سخن تر، درست گوی تر، بزرگ رأی تر، پردل تر، با یقین بیشتر، كردار نیكوتر و به امور آشناتر بودی.

به خدا سوگند! تو در ابتدا و انتها رئیس و بزرگ دین بودی، ابتدا زمانی بود كه مردم پراكنده شدند (بعد از وفات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله) و انتها زمانی بود كه سست شدند (بعد از قتل عثمان).



[ صفحه 33]



برای مؤمنان پدر مهربان بودی، زمانی كه تحت سرپرستی تو درآمدند، بارهای گرانی را كه آنها از كشیدنش ناتوان شدند، به دوش گرفتی، و آنچه (را از امور دین) تباه ساختند محافظت نمودی، و آنچه (را از احكام و شرایع) رها كردند، رعایت فرمودی، و زمانی كه زبونی كردند[به گرد آوردن دنیا حریص شدند]دامن به كمر زدی. بلندی گرفتی زمانی كه بی تابی كردند، و صبر نمودی زمانی كه شتاب كردند، و هر خونی را كه می خواستند تو گرفتی (برای مسلمین از كفار خونخواهی كردی) و از بركت تو به خیراتی رسیدند كه گمانش را نداشتند. بر كافران عذابی ریزان و رباینده، و برای مؤمنان پشتیبان و سنگر بودی.

به خدا سوگند، همراه نعمت های خلافت آفریده شدی، و به عطایش (یعنی عطای الهی) كامیاب گشتی، و سوابقش را احراز كردی، و فضایلش را به دست آوردی، شمشیر حجت و دلیلت كند نبود، و دلت منحرف نگشت، و بصیرتت ضعیف نشد، هراسان نگشتی و سقوط نكردی.

تو مانند كوه بودی كه طوفان آن را نجنباند، و هم چنان بودی كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

در رفاقت و دارایی خویش امانت نگهدارترین مردم است.

و باز چنان بودی كه فرمود:

از لحاظ بدن ضعیف و در انجام امر خدا قوی است.

نزد خدا فروتن و نزد خدا عظمت داشتی.

در روی زمین بزرگ و نزد مؤمنین شریف بودی، هیچ كس را درباره ی تو راه عیب جویی نبود، و هیچ گوینده ای نسبت به تو راه خرده گیری نداشت[و كسی از تو طمع حق پوشی نداشت]و برای هیچ كس نرمی و مجامله نداشتی، هر ناتوان و زبونی نزد تو توانا و عزیز بود، تا حقش را برایش بستانی، و هر توانای عزیز، نزدت ناتوان و زبون بود تا حق را از او بستانی، و در این موضوع، خویش



[ صفحه 34]



و بیگانه نزدت برابر بود، شأن و شخصیتت حق و راستی و مدارا بود.

گفتارت حكمت و ثابت و فرمانت خویشتن داری و دوراندیشی و رأیت دانش و تصمیم بود نسبت به هر چه كردی.

و هر آینه راه راست روشن گشت و امر مشكل آسان شد و آتش ها خاموش گشت، و دین به وسیله ی تو راست شد، و اسلام قوت یافت و امر خدا ظاهر شد، اگر چه كافران دوست نداشتند، و اسلام و اهل ایمان از بركت تو پابرجا شد، و بسیار بسیار پیشی گرفتی و جانشینان خود را به رنج بسیار افكندی (زیرا هر چه بكوشند تا از تو پیروی كنند نتوانند).

تو بزرگتر از آنی كه مصیبتت با گریه جبران شود. مرگ تو در آسمان، بزرگ جلوه كرد و مصیبت تو مردم را خرد كرد. «فانا لله و انا الیه راجعون» ما به قضای خدا راضی و نسبت به فرمانش تسلیمیم.

به خدا سوگند! مسلمین هرگز كسی را مانند تو از دست ندهند، تو برای مؤمنین پناه و سنگر و مانند كوهی پابرجا و بر كافران خشونت و خشم بودی. خدا تو را به پیامبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد و بعد از تو گمراه نگرداند.

مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد. او گریست و اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله گریستند، سپس هر چه جستند او را نیافتند. [1] .

هم چنین در «كافی» از حضرت امام محمدباقر علیه السلام روایت می كند:

امام حسن مجتبی علیه السلام - كسی كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله او را سید شباب اهل الجنة لقب داد، [2] كه عیسی بن مریم در زمره ی آن شباب است - روز عزای امیرمؤمنان



[ صفحه 35]



علی علیه السلام در مسجد كوفه بپاخاست، و حمد و ثنای خدا گفت، و بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درود فرستاد، سپس فرمود:

ای مردم! در این شب مردی وفات كرد كه پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان به او نرسند. او پرچمدار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود كه جبرئیل در طرف راست و میكائیل در طرف چپش بودند، از میدان برنمی گشت جز این كه خدا به او فتح و پیروزی می داد. به خدا سوگند! او از مال سفید و سرخ دنیا جز هفتصد درهم - كه آن هم از عطایش زیاد آمده بود - باقی نگذاشت و می خواست با آن پول خدمتگزاری برای خانواده اش بخرد. به خدا كه او در شبی وفات كرد كه یوشع بن نون وصی موسی وفات كرد، و همان شبی كه عیسی بن مریم به آسمان بالا رفت، و همان شبی كه قرآن فرود آمد. [3] .

كسی كه سرآمد اولون است، و آخرون به گرد او نمی رسند، نه تنها پیشوای مسلمین، بلكه امام اولین و آخرین است.


[1] كافي: ج 1 ص 455 ح 4 باب مولد اميرالمؤمنين عليه السلام.

[2] فضائل الصحابه: ص 58 و 76، مسند احمد، ج 3 ص 3 و 62 و 64 و 82 و ج 5 ص 391 و 392، سنن ابن ماجه: ج 1 ص 44.

[3] كافي: ج 1، ص 457.